میدانید گاهی اینجا و آنجا میشونم که عده ای گاهی میگویند اگر جمهوری اسلامی چنین کند ، اوضاع بر وفق مراد خواهد شد.
مثلا عده ای معتقد هستند که با گشایش تعاملات جهانی و رفع تحریمها میتوان از مشکلات کشور عبور کرد یا عده ای دیگر گمان میکنند با تغییر مجلس و وزیر و رییس میتوان شرایط را درست کرد.ما میخواهیم ببینیم ایا ممکن است؟ایا درست میشود؟برای این منظور باید ببینیم چه چیزی خراب است که بخواهد درست بشود؟پس در ابتدا به دنبال اثر خرابی میگردیم.سرنخهای ایراد کار را در میاوریم تا ببنیم درد اصلی در این کشور چیست و دوایش چه.
مشکلات را میتوانیم دسته ای بنگریم.بگوییم مثلا مشکلات اقتصادی است که شامل چه و چه است یا مشکلات فرهنگی است یا مشکلات در روابط خارجه است.اما اگر همه اینها را بنگریم با وجه شباهتی بزرگ برخورد میکنیم.دروغ.هرجای این کشور که دروغ گفته شده است کار نابود شده.میدانید چه شکلی میشود؟ماست مالی!فرض کنید مدیر مدرسه به شاگردان سر صف بگوید نمایشگاهی برای دستاوردهاینان میخواهیم بگذاریم!میسپارم به معاونین تا برگزار شود.معاونین هم هرکدام که تخصصی هم در این زمینه ندارند ، برای به دست آورد امتیاز بیشتر اینجا میایند یک چیز ظاهر کار را در میاورند.حالا مدیر هنگام بازدید از دستاوردها دو جور میتواند برخورد کند.یا صادق باشد یا دروغگو.اگر صادق باشد و واقعیت را همانطور که هست با بررسی عمیق کشف کند ، آنگاه صادق است و مثلا به معاونین میگوید اینها چه وسایل به درد نخور و بی کیفیتی است که شما با اینهمه بودجه داده اید بچه ها بسازند؟خجالت بکشید!توبیخشان کند و به به و چه چه الکی نکند ، آنگاه این صداقت میشود.و اگر بیاید برعکس اصلا دقیق وسایل ساخت دانش آموزان را بررسی نکند همینگونه ظاهری و گذرا نگاهی بیاندازد و بگوید به به آفرین معاونین آفرین شاگردان چه کردید!خب اینجا مدیر مدرسه صادق نبوده ، نه تنها صداقت نداشته بلکه شاید واقعیت را هم ندیده!چون اکتشاف نکرده.خب چرا اکتشاف نکرده؟چرا دقیق نشده؟چون برایش آن مدرسه مهم نبوده.او انگیزه اش از برگزاری نمایشگاه مطرح ساختن خود و اثرگذاری خود به عنوان مدیری مطرح در منطفه بوده.معاونین در این مورد میتوانند به سادگی با تعریف های بیخود از مدیر در دل او نفوذ کنند و با بی لیاقتی به اتلاف دانش آموزان و منابع مدرسه در جهت سود شخصی خود کنندمشکل اصلی در این کشور ، دروغگویی رهبران آن است.وقتی فردی دروغگو باشد اینگونه میشود.یعنی چه دروغگو؟یعنی حقیفت را نمیبینند.حقیفت منطقه ، حقیقت جهان ، تعاملات جهانی ، حقیقت کشور خودشان ، اینکه در این کشور تنها اینها نیستند ، اینکه قدرت برای مردم نه است نه بر روی مردم ، اینها یک دروغ بزرگ با اسم رمز مقاومت اسلامی ساخته اند و با تغذیه این دروغ با منابع شیعه به آن رنگ و بویی تاریخی و مذهبی و آخرالرمانی داده اند و اگر با این دروغ بزرگ بخواهی مخالفت کنی ، این مخالفت فکری و کلامی تو منجر به از دست دادن بدنت میشود!خلاصه که عده ای دروغگو کشور را دست گرفته اند و دروغگویان هم حکومت را دست به دست میچرخانند.راهکار این است که کشور منطبق به واقعیتها شود.تا مردم ما راستگو نشوند اینگونه نمیشود.حاکم با کثافت تمام مردم را هم در این سالها دروغگو و دو رو و ریاکار و طمعکار و شهوت آلود کرده تا بیاید از همه اینها سو استفاده کند برای کنترل و مطیع ساختن ذهنهای مردم و تبدیل کردن آنها به عده ای جاهل که میتوانند ظلم را تحمل کنند.این تحمل ظلم ، این تاب آوری ظلم ، هروقت این تحمل تمام شود ، آونوقت مردم ما با حقیقت مواجهه میشوند.مردم ما از حقیقتهای وجود خود و از حقیقتهای کوجک اطراف مانند خانواده و دوستان و همسر و فرزند و کار و چه و چه هم فرار میکنند چه برسد به حقیقت جمعی و این مفهوم که من منم تو تویی من زندگی خودم تو زندگی خودت.ما در همین مراجل ساده و ابتدایی به رسمیت شناختن حقوق فردی همچنان گیر کرده ایم که البته برای همان دروغگویی بزرگیست که سهم این مملکت در این دوره شده.هروقت ما با حقیقت وجودی خودمان و حقیقت جهان درست و آنگونه که هست برخورد کردیم آنگاه همه چیز درست خواهد شد ، این حکومت چون دروغ میگوید و دروغ است نمیتواند نمایندگی حقیقت آنچه که در کشور و در دلهای مردم هست را انعکاس دهد و حکومتها سایه مردم و خاک هستند و نه خاک و مردم سایه حکومت ، پس این سایه جمهوری اسلامی خودش با نور حقیقت محو خواهد شد،مگر آنکه با هدایت اذهان عمومی و گفتن دروغهای جدید و انجام اصلاحات ظاهری و دروغینی جدید سالهای دیگری سقوط خود را به تاخیر بیندازند.بهرحال تا زمانی که دست از دروغ برندارند شرایط بدتر از قبل خواهد شد.السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.