خب من خیال‌پردازم ، بسیاری اوقات به خیال‌پردازی می‌پردازم و هسته‌ی خیال‌پردازی هایم گاهی متوجه واقعیتهاست ، واقعیت‌های موجود در عرصه سیاست جهانی و روابط بین‌الملل یکی از این موارد است که برایم بسیار خوشایند است.اما چندیست که خوشایندی آن برایم خوشنودی به همراه ندارد.چهار قدرت درحال تاختن با تمام قدرتند.خشم و اندوه ، تعصب و تحجر ، هریکی به نرمی در خانه ها و افکار انسانها لانه کردند و سپس با نیروی اراده در هم آمیخته شدند و اکنون در هر نقطه‌ای از جهان که مستعد شکفتن بوده به زشتی بیرون زده و گلبرگ مرگ را به دیدگاه همگان به نمایش گذارده.

درد اینست ، که جای هرکدام ازین مردمان که بنشینی ، میبینی چقدر درست میگوید! هریک اگر نقش بپذیریم ، نقشها خواه و ناخواه برخورد دارند و وقتی جوامع نقش می‌پذیرند ، برخوردشان می‌شود جنگ.قومی که صدها سال آواره و خانه به خانه بوده ، اکنون در قلب جهانی متحجر ، تمدنی نوین و بروز و سردمدار در بسیاری عرصه ها بر آورده.از آن سو ، عربی که با زیتون و ماهی در صلح در منزلش روزگار میگذراند ، اکنون منزلش ویران گشته و مزارع زیتونش خانه های غاصبان شده و ماهی‌هایش سهم قاتلانشان.هردو سمت بازی در حال بازی در یک دروغ بزرگند و این دروغ بزرگ از هر سمتی حاصل چیزیست.جهان عربی ، ظاهری متحجر دارد و بنظر میاید متعصب باشد ، اما در واقع این یهودیان هستند که با داشتن ظاهری متعصب ، روحیاتی متحجر و باستانی دارند.تحجر یهودیان بر تعصبشان می‌چربد و تعصب عرب‌ها بر تحجرشان.از آنسو ، ملتهایی دیگر در اطراف هستند که نه عنصر تعصبات در آن چندان پررنگ است و نه خیلی از پشت کوه آمده اند.اما مردمانی بس اندوهگین و افسرده.محیط زیست؟بهشت ، محیط افکار؟ جهنم.آری ، سرزمین ایران.

ایران از دیرباز در بازی یهودیان و سامی های ساکن سرزمین فلسطین وارد شده ، از زمان کوروش کبیر ، و اگر نگوییم همیشه ، در بیشتر اوقات به نوعی در آن منطقه درگیری داشته.حال یا به نفع یهودیان و یا به نفع سامیها.اما این بازی از چهل و اندی سال پیش بسیار عجیب شد.از زمانی که جمهوری اسلامی ، در آن سوی سرزمین های عربی سرکار آمد.در طرفی اسراییل و در طرفی دیگر ایران ، یکی سرشار از خشم و اندوه و دیگر پراز تعصبات و تحجرات. هردو حکومتهایی دینی و هردو ظالم.یکی زمین مردم را غصب کرده و دیگری زمین مردم را فاسد.حال این دو نیروی تاریکی ، در جایی که مدفن نور بوده ، در سرزمینهایی که بیشترین شاعران و عارفان و پیامبران و عاشقان را داشته ، تصمیم دارند تا تباهی را به نهایت برسانند.شمشیرهای آتشین را برکشیده اند و سیاهچاله‌ی جنگ را گشوده اند.از مدخل نور می‌خواهند تاریکی وارد کنند.میدانید به چه قیمتی؟میگویم.به قیمت زمان.پنج سال بجنگ ، بیست و پنج سال حکومت کن.بیست و پنج سال تباه تر کن ،فاسد تر کن ، بیشتر بکش و بیشتر بدزد ‌و همه را از حقیقت دورتر نگه دار.همه را از رفاه دور کن و نگذار تا دود و آتش جنگ نشان دهد خطر واقعی کجا خفته است.خطری که همین الان در حال رشد لشکر خود است ، هوش مصنوعی مجهز به جسمی که از کنترل خارج شود ، و لشکری از آنها ، که شیطان را با جسم وارد زمین خواهد کرد.

این سیاهچاله گشوده شده ، با چهار نیرویی که دارد تغذیه خواهد شد و تنها چرخه‌ی مرگ را دوباره به جریان خواهد انداخت.اما خدا میداند حق با روشنی است و تاریکی ابدی نخواهد بود.